عيد، «حول حالنا» است
كه واجب است بفهميم
عيد، شوقي است
كه پدرم را به مزرعه مي خواند
عيد، تن پوش كهنه باباست
كه مادر
آن را به قد من كوك مي زند
و من آن قدر بزرگ مي شوم
كه در پيراهن مي گنجم
عيد
، تقاضاي سبز شدن است
يا مقلب القلوب!
سلمان هراتی



موضوعات مرتبط: بهار و نوروز در شعر فارسی ، ،
برچسب‌ها: اشعار شاعران بزرگ برای بهار و نوروز , اشعار عید نوروز , شعر زیبا برای بهار و نوروز , اشعار موضوعی , شعر در وصف بهار و نوروز ,

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 ا 10:8 نويسنده : soheil ا


برآمد باد صبح و بوي نوروز
به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند گلنار
دگر منقل منه آتش ميفروز
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
حسدگو دشمنان را ديده بردوز
بهاري خرمست اي گل کجايي
که بيني بلبلان را ناله و سوز
جهان بي ما بسي بودست و باشد
برادر جز نکونامي ميندوز
نکويي کن که دولت بيني از بخت
مبر فرمان بدگوي بدآموز
منه دل بر سراي عمر سعدي
که بر گنبد نخواهد ماند اين کوز
دريغا عيش اگر مرگش نبودي
دريغ آهو اگر بگذاشتي يوز
سعدی

 


موضوعات مرتبط: بهار و نوروز در شعر فارسی ، ،
برچسب‌ها: اشعار شاعران بزرگ برای بهار و نوروز , اشعار عید نوروز , شعر زیبا برای بهار و نوروز , اشعار موضوعی , شعر در وصف بهار و نوروز ,

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 ا 10:7 نويسنده : soheil ا


آمد بهار خرم با رنگ و بوي طيب
با صد هزار زينت و آرايش عجيب
شايد كه مرد پير بدين گه جوان شود
گيتي بديل يافت شباب از پي مشيب
چرخ بزرگوار يكي لشگري بكرد
لشگرش ابر تيره و باد صبا نقيب
نقاط برق روشن و تندرش طبل زن
ديدم هزار خيل و نديدم چنين مهيب
آن ابر بين كه گريد چون مرد سوگوار
و آن رعد بين كه نالد چون عاشق كثيب
خورشيد ز ابر تيره دهد روي گاه گاه
چونان حصاريي كه گذر دارد از رقيب
يك چند روزگار جهان دردمند بود
به شد كه يافت بوي سمن را دواي طيب
باران مشك بوي بباريد نو بنو
وز برف بركشيد يكي حله قصيب
گنجي كه برف پيش همي داشت گل گرفت
هر جو يكي كه خشك همي بود شد رطيب
لاله ميان كشت درخشد همي ز دور
چون پنجه عروس به حنا شده خضيب
بلبل همي بخواند در شاخسار بيد
سار از درخت سرو مر او را شده مجيب
صلصل بسر و بن بر با نغمه كهن
بلبل به شاخ گل بر بالحنك غريب
اكنون خوريد باده و اكنون زييد شاد
كه اكنون برد نصيب حبيب از بر حبيب
رودکی

 


موضوعات مرتبط: بهار و نوروز در شعر فارسی ، ،
برچسب‌ها: اشعار شاعران بزرگ برای بهار و نوروز , اشعار عید نوروز , شعر زیبا برای بهار و نوروز , اشعار موضوعی , شعر در وصف بهار و نوروز ,

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 ا 10:4 نويسنده : soheil ا

بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
به پای سرو آزادی سر و دستی برافشانیم
به عهد گل زبان سوسن آزاد بگشاییم
که ما خود درد این خون خوردن خاموش می دانیم
نسیم عطر گردان بوی خون عاشقان دارد
بیا تا عطر این گل در مشام جان بگردانیم
شرار ارغوان واخیز خون نازنینان است
سمندر وار جان ها بر سر این شعله بنشانیم
جمال سرخ گل در غنچه پنهان است ای بلبل
سرودی خوش بخوان کز مژده ی صبحش بخندانیم
گلی کز خنده اش گیتی بهشت عدن خواهد شد
ز رنگ و بوی او رمزی به گوش دل فروخوانیم
سحر کز باغ پیروزی نسیم آرزو خیزد
چه پرچم های گلگون کاندر آن شادی برقصانیم
به دست رنج هر ناممکنی ممکن شود آری
بیا تا حلقه ی اقبال محرومان بجنبانیم
الا ای ساحل امید سعی عاشقان دریاب
که ما کشتی درین توفان به سودای تو می رانیم
دلا در یال آن گلگون گردن تاز چنگ انداز
مبادا کز نشیب این شب سنگین فرومانیم
شقایق خوش رهی در پرده ی خون می زند ، سایه
چه بی راهیم اگر همخوانی این نغمه نتوانیم هوشنگ ابتهاج


موضوعات مرتبط: بهار و نوروز در شعر فارسی ، ،
برچسب‌ها: : اشعار شاعران بزرگ برای بهار و نوروز , اشعار عید نوروز , شعر زیبا برای بهار و نوروز , اشعار موضوعی , شعر در وصف بهار و نوروز ,

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 ا 10:2 نويسنده : soheil ا


خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد
ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیا ای شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد
شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد
من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد
به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد
کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد
حافظ


موضوعات مرتبط: بهار و نوروز در شعر فارسی ، ،
برچسب‌ها: اشعار شاعران بزرگ برای بهار و نوروز , اشعار عید نوروز , شعر زیبا برای بهار و نوروز , اشعار موضوعی , شعر در وصف بهار و نوروز ,

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 ا 10:1 نويسنده : soheil ا


صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد
هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد
به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
زفكر تفرقه باز آن تاشوي مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد
چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد
زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
مگر زمستي زهد ريا به هوش امد
حافظ

 


موضوعات مرتبط: بهار و نوروز در شعر فارسی ، ،
برچسب‌ها: اشعار شاعران بزرگ برای بهار و نوروز , اشعار عید نوروز , شعر زیبا برای بهار و نوروز , اشعار موضوعی , شعر در وصف بهار و نوروز ,

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 ا 9:58 نويسنده : soheil ا
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 72 صفحه بعد
Weblog Themes By سایت عاشقانه